تا بیخ ما فاسد شده
تاریخ ما فاسد شده تاریخ فاسد بوده ایم
تا بیخ ما فاسد شده از بیخ فاسد بوده ایم
ما هیچ بودیم از همان آغاز خلقت هیچ هیچ
ما گندمی آویخته بر میخ فاسد بوده ایم
ما مردمی در رنج و محنت غرق در باور شدیم
ما داستان پرداز نسلی قهرمان پرور شدیم
ما از همان آغاز بربر بوده ایم و بی هنر
در عالم رویا ولی بر هر کجا سرور شدیم
دنیای ما دنیای افیون است بر سرخوردگی
افیون ما شاه است و آئینی برای بردگی
ما برده ای بودیم و شاهان افتخار نسل ما
توسی حکیم و شاهنامه داروی افسردگی
ما صوفی عارف جلال الدین مولانا شدیم
ما حافظ اشعار راز آلود پر معنا شدیم
ما شعر رنجی از نظامی شاملو پروین و ماث
ما مطربی بی خانمان و غوطه در نیما شدیم
دنیای ما دنیای شعر است و "و دیگر هیچ" که
از خنده های سادگانی می کند آغاز به
سمت فریب توده های بی سواد کور تا
سوی فرحزاد آنزمانی بر لبان گفتیم ف
شعر از محمد حسین داودی
نظرات شما عزیزان: